حقیقت جو

در محور توحید گفتن و نوشتن و خواندن

حقیقت جو

در محور توحید گفتن و نوشتن و خواندن

تاوان فریب

شنبه, ۹ آذر ۱۳۹۸، ۰۴:۴۷ ب.ظ

🦊 تاوان فریب!

مردی پشت بر الاغش، در حالی که تکه ای علف تازه را با ریسمانی به سر چوبی بسته و آن را روبروی حیوان آویزان کرده، نشسته بود.  حیوان بیچاره همانطور که به طمع خوردن علف، ساعت ها پیش می رفت، مرد را نیز جابجا می کرد.

مردم با دیدن این صحنه به هوش و درایت مرد احسنت می گفتند، که ناگهان پیامبر .ص. را دیدند که با خشم آنها را  نظاره می کند.

پیامبر فریاد زد: ای مرد! آیا از خداوند حیا نمی کنی که مرکبت را فریب می دهی؟.

مرد متعجب و شرمگین گفت: ای رسول خدا! این حیوان است و نمی فهمد.

پیامبر پاسخ داد: خداوند بر کسی که  از مخلوقاتش با فریب بهره کشی کند، غضب خواهد کرد. حتی اگر آن الاغی باشد.
.
 
مرد سراسیمه به زیر آمد و گفت: ای پیامبر! چه کنم که خداوند مرا عفو کند؟

رسول مهربان گفت: حیوان را آسوده بگذار، حقی را که بر ذمه تو دارد، با تیمار او ادا کن، و آنگاه از او بهرمند شو.

🔷انسان وقتی این حدیث را (نقل به مضمون) می شنود با خود می گوید:اگر فریب یک الاغ نزد خداوند اینقدر کریه است، پس تاوان فریفتن یک ملت و یک نسل چیست؟

  • مهدی آقابزرگی شاره

تاوان فریب

نظرات  (۱)

بسیار آموزنده استاد 

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی