حقیقت جو

در محور توحید گفتن و نوشتن و خواندن

حقیقت جو

در محور توحید گفتن و نوشتن و خواندن

۸۱ مطلب با موضوع «دین و زندگی» ثبت شده است

۱۱
بهمن

جستجو
  • کد مطلب: ۴۹۶۹۶
  • تاریخ مطلب: ۱۳۹۲/۱۱/۱۳

نسخه چاپی

 

چهار هدف راسخ امام از نگاه شهید مطهری

FacebookTwitterEmailGmailTelegramWhatsAppاشتراک

آیت الله مطهری در بازگشت از سفر فرانسه و دیدار با امام در پاسخ به دوستانش که از او پرسیدند چه دیدی؟ گفت: چهار «آمن» در امام دیدم: آمن به هدف، آمن بسبیله، آمن بقوله و آمن بربه

شهید مطهری

 

کتاب «پاره‌ای از خورشید» که به گفته‌ها و ناگفته‌ها از زندگی استاد شهید مرتضی مطهری پرداخته است. در این کتاب به خاطرات آیت‌الله مرتضی مطهری درباره امام پرداخته است که در ذیل می‌آید: 

 شاگردی در محضر حضرت امام

پس از مهاجرت به قم،‌گمشده خود را شخصیتی دیگر یافتم. فکر کردم که روح تشنه‌ام از سرچشمه زلال این شخصیت سیراب خواهد شد. اگر چه در آغاز مهاجرت به قم، ‌هنوز از مقدمات فارغ نشد بودم و شایستگی ورود به معقولات را نداشتم‌ام درس اخلاقی که به وسیله شخصیت محبوبم در هر پنجشنبه و جمعه گفته می‌شد و در حقیقت درس معارف و سیر و سلوک بود، نه اخلاق به مفهوم خشک علمی،‌ مرا سرمست می‌کرد.

بدون هیچ اغراق و مبالغه‌ای، این درس مرا آنچنان به وجد می‌آورد که تا دوشنبه و سه‌شنبه هفته بعد، خودم را شدیدا تحت تاثیر آن می‌یافتم. بخش مهمی از شخصیت من در آن درس و سپس در درس‌های دیگری که در طی دوازده سال از استاد فرا گرفتم،‌ انعقاد یافت و همواره خود را مدیون او دانسته و می‌دانم. راستی که او «روح قدس الهی» بود...

صفات امام از منظر آیت‌الله مطهری

و اما آن «سفرکرده» که صدها قافله دل همراه اوست، نام او، شنیدن سخنان او، روح گرم و پرخروش او ، اراده و عزم آهنین او، استقامت او، روشن بینی او،‌ایمان جوشان او که زبانزد خاص و عام است،‌ یعنی جان جانان، قهرمان قهرمانان، نورچشم و عزیز روح ملت ایران، استاد عالیقدر و بزرگوار ما حشرت آیت‌الله العظمی خمینی- ادام الله ظله- حسنه‌ای است که خداوند به قرن ما و روزگار عنایت فرموده و مصداق بارز و روشن «ان لله فی کل خلف عدولا ینفون عنه تحریف المبطلین» (به راستی خدای را در هر عصری بزرگمردانی عادل است که تحریفهای اهل باطل را از دین او بر‌می‌دارد) است.

قلم بی‌تابی می‌کند که به پاس دوازده سال فیض‌گیری از محضر آن استاد بزرگوار و به شکرانه بهره‌های روحی و معنوی که از برکت نزدیک بودن به آن منبع فضلیت مکرمت کسب کرده‌ام، اندکی از بسیار را بازگو کنم.

من که قریب دوازده سال در خدمت این مرد بزرگ تحصیل کرده‌ام، باز وقتی که در سفر اخیر به پاریس به ملاقات و زیارت ایشان رفتم، چیزهایی از روحیه او درک کردم که نه فقط بر حیرت من، بلکه بر ایمانم نیز اضافه کرد. وقتی برگشتم،‌ دوستانم گفتند: «چه دیدی؟».

گفتم چهارتا «آمن» دیدیم.

آمن به هدف- به هدفش ایمان دارد. دنیا اگر جمع بشود،‌ نمی‌تواند او را از هدفش منصرف کند.

آمن بسبیله - به راهی که انتخاب کرده، ایمان دارد. امکان ندارد بتوان او را از این راه منصرف کرد. شبیه همان ایمانی که پیغمبر به هدفش و به راهش داشت.

آمن بقوله - در میان همه رفقا و دوستانی که سراغ دارم، احدی مثل ایشان به روحیه مردم ایران ایمان ندارد. به ایشان نصیحت می‌کنند که : «آقا! کمی یواشتر. مردم دارند سرد می‌شوند، مردم دارند از پای در می‌آیند.» می گوید: «نه مردم این جور نیستند که شما می‌گویید. من مردم را بهتر می‌شناسم.»

و ما می‌بینیم که روز به روز صحت سخن ایشان بهتر آشکار می‌شود.

و بالاخره، بالاتر از همه؛ آمن بربه- در یک جلسه خصوصی، ایشان به من گفت: «فلانی! این ما نیستیم که چنین می‌کنیم. من دست خدا را به وضوح حس می‌کنم.»

آدمی که دست خدا و عنایت خدا را حس می‌کند و در راه خدا قدم برمی‌دارد، خدا هم به مصداق (ان تنصروا الله ینصرکم) بر نصرت او اضافه می‌کند.

بی‌شک از جان گذشتگی و مبارزه خستگی ناپذیر با ظلم و ظالم و دفاع سرسختانه از مظلوم و صداقت و صراحت و شجاعت و سازش‌ناپذیری این رهبر، در انتخاب او به مقام رهبری نقش داشته است. اما مطلب اساسی چیز دیگری است و آن این که ندای امام خمینی از قلب فرهنگ و از اعماق تاریخ و از ژرفای روح این ملت برمی‌خاست.

مردمی که در طول چهارده قرن، حماسه محمد، علی،‌ زهرا، حسنین ، سلمان، ابوذر... و صدها هزار زن و مرد دیگر را شنیده بودند و این حماسه‌ها با روحشان عجین شده بود، بار دیگر همان ندای آشنا را از حلقوم این مرد شنیدند. علی را و حسین را در چهره او دیدند. او را آیینه تمام نمای فرهنگ خود که تحقیر شده بود، تشخیص دادند.

*امام چه کرد؟

او به مردم ما شخصیت داد. خود واقعی و هویت اسلامی آنها را به آنان بازگرداند. آنها را از حالت «خودباختگی» و ... خارج کرد.

  • مهدی آقابزرگی شاره
۱۰
بهمن

🔴داستان زن زیبا در سلول انفرادی مرد تنها!

هارون الرشید کنیزى ‏خوش سیما به زندان امام موسى کاظم(علیه السلام) فرستاد تا آن ‏حضرت را آزار دهد. امام در این باره فرمود: به هارون بگو: «"بَلْ أَنتُم بِهَدِیتِکُمْ تَفْرَحُونَ"؛ بلکه شمایید که به هدیه خود شادمانید. مرا به این کنیز و امثال ‏او نیازى نیست.»
هارون از این پاسخ خشمگین‏ شد و به فرستاده خویش گفت: «به نزد او برگرد و بگو که ما تو را نیز به‏دلخواه تو نگرفتیم و زندانى‏ نکردیم و آن کنیز را پیش‏ او بگذار و خود بازگرد.»
فرستاده فرمان هارون را به انجام رساند و خود بازگشت. با بازگشت‏ فرستاده، هارون از مجلس خویش برخاست و پیشکارش را به زندان امام ‏موسى کاظم(ع) روانه کرد تا از حال آن زن تفحّص کند. پیشکار آن زن را دید که به سجده افتاده و سر از سجده برنمى‏دارد و مى‏گوید: "قدوس سبحانک ‏سبحانک".
هارون از شنیدن این خبر شگفت‏زده شد و گفت: به خدا موسى بن جعفر، آن کنیز را جادو کرده است. او را نزد من بیاورید.
کنیز را که ‏مى‏لرزید و دیده به آسمان دوخته بود در پیشگاه هارون حاضر کردند. هارون از او پرسید : «این چه حالى است که دارى؟»
کنیز پاسخ گفت: «این حال، حال موسى‏بن جعفر است. من نزد او ایستاده بودم و او شب و روز نماز مى‏گذارد. چون از نماز فارغ شد زبان به تسبیح و تقدیس خداوند گشود. من از او پرسیدم: سرورم! آیا شما را نیازى نیست تا آن را رفع کنم؟ او پرسید: مرا چه نیازى به تو باشد؟ گفتم: مرا براى رفع حوایج شما بدین جا فرستاده‏اند. گفت: اینان چه هدفى دارند؟»
کنیز گفت: «پس نگریستم ‏ناگهان بوستانى دیدم که اول و آخر آن در نگاه من پیدا نبود، در این ‏بوستان جایگاه‌هایى مفروش به پر و پرنیان بود و خدمتکاران زن و مردى‏که خوش سیماتر از آنها و جامه‏اى زیباتر از جامه آنها ندیده بودم، بر این‏ جایگاه‌ها نشسته بودند. آنها جامه‏اى حریر سبز پوشیده بودند و تاج‌ها و درّ و یاقوت داشتند و در دست‌هایشان آبریزها و حوله‏ها و هرگونه طعام‏ بود. من به سجده افتادم تا آن که این خادم مرا بلند کرد و در آن لحظه ‏پى ‏بردم که کجا هستم . »
هارون گفت: «اى خبیث! شاید به هنگامى که در سجده بودى، خواب ‏تو را در گرفته و این امور را در خواب دیده باشى؟»
کنیز پاسخ داد: «به خدا سوگند نه سرورم. پیش از آن که به سجده روم‏ این مناظر را دیدم و به همین خاطر به سجده افتادم . »
هارون به پیشکارش گفت: «این زن خبیث را نزد خود نگه دار تا مبادا کسى این سخن را از او بشنود.»
زن به نماز ایستاد و چون در این باره از او پرسیدند، گفت: «عبد صالح (امام موسى کاظم‏ علیه السلام) را چنین دیدم.»
وقتی هم ‏از سخنانى که گفته بود، پرسیدند، پاسخ داد: «چون آن منظره را دیدم ‏کنیزان مرا ندا دادند که اى فلان از عبد صالح دورى گزین تا ما بر او واردشویم که ما ویژه اوییم نه تو . »
این ماجرا چند روز پیش از شهادت امام کاظم علیه السلام رخ ‏داد اما آن زن تا زمان مرگش به همین حال بود.

📚بحارالانوار

  • مهدی آقابزرگی شاره
۱۶
دی

فرق خادم و خائن 

مردم عزیز میهن عزیز ما ایران اسلامی در تشیع شهید حاج قاسم سلیمانی و یاران شهیدش، به خوبی نشان دادن که آنقدر فهیم هستند که بین خادم و خائن به زیبایی و زیرکی فرق می‌گذارند و بخاطر خار و خاشاکی خائن دست از امام و رهبر جامعه و ارزش های انقلاب بر نمی دارند و همچنان قدر دادن خادمین و انقلاب اسلامی که ثمره به بار نشسته خون شهیدان است، هستند.

کسی که راضی به فعل و عمل گروهی باشد مثل آن است که در بین آنها بوده است، پس مردم ما نشان دادند که همیشه با شهیدان هستند.

 

  • مهدی آقابزرگی شاره
۱۲
دی

دانایی و جهل
درقرون وسطا کشیشان بهشت را به مردم می فروختند و مردم نادان هم با پرداخت مقدار زیادی پول قسمتی از بهشت را از آن خود می کردند. 

فرد دانایی که از این نادانی مردم رنج می برد دست به هر عملی زد نتوانست مردم را از انجام این کار احمقانه باز دارد تا اینکه فکری به 

سرش زد… به کلیسا رفت و به کشیش مسئول فروش بهشت گفت:

قیمت جهنم چقدره؟

کشیش تعجب کرد و ...گفت: جهنم؟!

مرد دانا گفت: بله جهنم.

کشیش بدون هیچ فکری گفت: ۳ سکه.

مرد سراسیمه مبلغ را پرداخت کرد و گفت: لطفا سند جهنم را هم بدهید.کشیش روی کاغذ پاره ای نوشت: سند جهنم . مرد با خوشحالی آن را گرفت از کلیسا خارج شد.

به میدان شهر رفت و فریاد زد: من تمام جهنم رو خریدم این هم سند آن است و هیچ کس را به آن راه نمی دهم.

دیگر لازم نیست بهشت را بخرید چون من هیچ کس را داخل جهنم راه نمی دهم. این شخص مارتین لوتر بود که با این حرکت، توانست مردم را از گمراهی رها سازد،،
  
""در جهان تنها یک فضیلت وجود دارد و آن آگاهی‌ است""

""و تنها یک گناه و آن جهل است""

  • مهدی آقابزرگی شاره
۲۸
آذر

- سر تا پا گناه با این چهار خصلت تبدیل به ثواب می شود:

رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله فرمود:هرکس چهار خصلت داشته باشد و از سر تا پا غرق در گناه باشد خداوند همه آن گناهان را به حسنه تبدیل خواهد کرد:
1-راستگوئى 2-حیا
3-خوش‌خلقى 4-شکرگزارى
توضیح:مرحوم مجلسى درباره تبدیل گناه به حسنه که قرآن در آیه 70 از سوره فرقان به آن اشاره دارد مطالبى ذکر کرده که خلاصه آن این است:
1-گناهان قبل با توبه محو مى‌شود و از بین مى‌رود و بجایش اطاعت و فرمانبردارى مى‌آید
2-روحیه گناهکارى از آنها محو مى‌شود و روحیه اطاعت بجایش مى‌آید
3-خدا به او توفیق انجام کارهاى خوب مى‌دهد بجاى کارهاى زشت گذشته او
4-بجاى هرکیفرى ثوابى براى او ثبت مى‌شود و در قیامت به او بنمایانند و نشان دهند. محمد بْنُ یَحْیَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ بَکْرِ بْنِ صَالِحٍ عَنِ اَلْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ عَنْ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ إِبْرَاهِیمَ عَنْ عَلِیِّ بْنِ أَبِی عَلِیٍّ اَللَّهَبِیِّعَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ : أَرْبَعٌ مَنْ کُنَّ فِیهِ وَ کَانَ مِنْ قَرْنِهِ إِلَى قَدَمِهِ ذُنُوباً بَدَّلَهَا اَللَّهُ حَسَنَاتٍ اَلصِّدْقُ وَ اَلْحَیَاءُ وَ حُسْنُ اَلْخُلُقِ وَ اَلشُّکْرُ.

نشانی : الکافی , جلد 2 , صفحه 107

عنوان باب : > الجزء الثانی > کتاب الإیمان و الکفر > بَابُ اَلْحَیَاءِ 

معصوم : پیامبر اکرم ص ، امام صادق س

  • مهدی آقابزرگی شاره
۲۷
آذر

⭕️ هشت ویژگی مؤمن

🌹عنْ أَبِی عَبْدِاللَّهِ (ع) قَالَ: یَنْبَغِی لِلْمُؤْمِنِ أَنْ یَکُونَ فِیهِ ثَمَانِی خِصَالٍ وَقُوراً عِنْدَ الْهَزَاهِزِ، صَبُوراً عِنْدَ الْبَلَاءِ، شَکُوراً عِنْدَ الرَّخَاءِ، قَانِعاً بِمَا رَزَقَهُ اللَّهُ، لَا یَظْلِمُ الْأَعْدَاءَ وَ لَا یَتَحَامَلُ لِلْأَصْدِقَاءِ، بَدَنُهُ مِنْهُ فِی تَعَبٍ وَ النَّاسُ مِنْهُ فِی رَاحَةٍ.

🌹 امام صادق(ع) فرمود: شایسته است مؤمن هشت ویژگی داشته باشد:

1⃣ در ناملایمات روزگار، سنگین(باوقار) باشد.
2⃣ در هنگام نزول بلا بردبار باشد.
3⃣ هنگام راحتی شکرگزار باشد.
4⃣ به آنچه خداوند به او داده قانع باشد.
5⃣ به دشمنان خود ظلم نکند.
6⃣ بار خود به دوش دوستانش نیفکند.
7⃣ بدنش از او خسته باشد.
8⃣ مردم از دست او آسوده باشند.

📚 کافی، ج۲، ص۴۷

  • مهدی آقابزرگی شاره
۲۷
آذر

✨خیلی زیبا و قابل تامل

⚠️تـاوان دل ســوزاندن👇🏻

♥️•☜ﻳﻜﻰ ﺍﺯ ﺻﺎﻟﺤﺎﻥ ﺑﺮﺍﻳﻢ ﻧﻘﻞ ﻛﺮﺩ: ﭘﻴﺮﺯﻧﻰ ﺁﻣﺪ ﺧﺪﻣﺖ ﺣﺎﺝ ﺷﻴﺦ ﺭﺟﺐ ﻋﻠﻰ ﺧﻴﺎﻁ ﺗﻬﺮﺍﻧﻰ ﻛﻪ ﺍﻫﻞ ﻣﻜﺎﺷﻔﻪ ﺑﻮﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ: ﺁﻗﺎ ﭘﺴﺮﻡ ﺟﻮﺍﻥ ﺍﺳﺖ ﻭ ﻣﺮﻳﺾ ﺷﺪﻩ ﻫﺮﭼﻪ ﺣﻜﻴﻢ ﻭ ﺩﻭﺍ ﻛﺮﺩﻩ‌ﺍﻡ ﺑﻰ ﻓﺎﻳﺪﻩ ﺑﻮﺩﻩ ﻭ ﺗﻤﺎﻡ ﺍﻃﺒﺄ ﺟﻮﺍﺑﺶ ﻛﺮﺩﻩ ﺍﻧﺪ؛ ﻳﻚ ﻓﻜﺮﻯ بکنید.

♥️•☜ﺷﻴﺦ ﺳﺮﺵ ﺭﺍ ﭘﺎﺋﻴﻦ ﺍﻧﺪﺍﺧﺖ ﻟﺤﻈﺎﺗﻰ ﺗﺎﻣﻞ ﻛﺮﺩ، ﺑﻌﺪ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﭘﺴﺮﺕ ﺳﻠﺎّﺥ ﺍﺳﺖ؟
ﮔﻔﺖ: ﺑﻠﻪ. ﺷﻴﺦ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﺧﻮﺏ ﻧﻤﻰ ﺷﻮﺩ!! 
پیرزن ﮔﻔﺖ: ﭼﺮﺍ؟ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﺑﺨﺎﻃﺮﺍﻳﻨﻜﻪ ﮔﻮﺳﺎﻟﻪ ﺍﻯ ﺭﺍ ﺟﻠﻮﻯ ﻣﺎﺩﺭﺵ ﻛﺸﺘﻪ.
ﻭ ﭘﺴﺮ ﺷﻤﺎ ﺩﻭ ﺳﻪ ﺭﻭﺯ ﺑﻴﺸﺘﺮ ﺯﻧﺪﻩ ﻧﻴﺴﺖ، 
ﺩﻝ ﺳﻮﺯﺍﻧﺪﻩ ﺁﻧﻬﻢ ﺩﻝ ﻳﻚ ﺣﻴﻮﺍﻧﻰ ﻭ ﺁﻧﻬﻢ ﻣﺎﺩﺭﺵ ﺁﻩ ﻛﺸﻴﺪﻩ....

♥️•☜پیرزن ﮔﻔﺖ: ﺁﺷﻴﺦ ﻳﻚ ﻛﺎﺭ ﺑﻜﻦ ﭘﺴﺮﻡ ﻧﻤﻴﺮﺩ ﻭ ﺑﻌﺪ ﺷﺮﻭﻉ ﺑﻪ ﮔﺮﻳﻪ ﻛﺮﺩ. ﺁﺷﻴﺦ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﺁﺧﻪ ﻣﻦ ﭼﻪ ﻛﺎﺭﻛﻨﻢ ﺩﺳﺖ ﻣﻦ ﻛﻪ ﻧﻴﺴﺖ. ﺍﻳﺸﺎﻥ ﺩﻝ ﺳﻮﺯﺍﻧﺪﻩ ﻭ ﺁﻩ ﺁﻥ ﺣﻴﻮﺍﻥ ﮔﺮﻓﺘﻪ ... ﻭ ﺑﻌﺪ ﺁﻥ ﺟﻮﺍﻥ ﻫﻢ ﻣﺮﺩ. 

♥️•☜ﺑﺒﻴﻨﻴﺪ ﺍﻳﻦ ﺩﻝ ﻳﻚ ﺣﻴﻮﺍﻧﻰ ﺭﺍ ﺳﻮﺯﺍﻧﻴﺪ ﻭ ﺑﻪ ﺍﻳﻦ ﺭﻭﺯ ﺍﻓﺘﺎﺩ ﻭ ﺁﻥ ﻭﻗﺖ ﺗﻮ ﺩﻝ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﻛﻪ ﺍﺷﺮﻑ ﻛﺎﺋﻨﺎﺕ ﺍﺳﺖ ﻣﻰ ﺭﻧﺠﺎﻧﻰ ﻭﺑﺪﺭﺩ ﻣﻰ ﺁﻭﺭﻯ، 
ﻭﺍﻯ ﺑﺤﺎﻝ ﺁﻥ ﺁﺩﻡ ﻫﺎﻳﻰ ﻛﻪ ﺩﻝ ﺍﻧﺴﺎﻧﻬﺎ ﺭﺍ(به ناحق) ﺑﺴﻮﺯﺍﻧﻨﺪ، ﺟﻮﺍﺏ ﺧﺪﺍ ﺭﺍ ﭼﻪ ﻣﻰ ﺧﻮﺍﻫﻨﺪ ﺑﺪﻫﻨﺪ. ﺍﻯ ﻣﺮﺩﻡ ﻣﻮﺍﻇﺐ ﺑﺎﺷﻴﺪ..... 

  • مهدی آقابزرگی شاره
۲۷
آذر

💢سوره الإسراء آیه ۸۴
قُلْ کُلٌّ یَعْمَلُ عَلَىٰ شَاکِلَتِهِ فَرَبُّکُمْ أَعْلَمُ بِمَنْ هُوَ أَهْدَىٰ سَبِیلًا
ﺑﮕﻮ : ﻫﺮ ﻛﺲ ﺑﺮ ﭘﺎﻳﻪ ﺧﻠﻖ ﻭ ﺧﻮﻱ ﻭ ﻋﺎﺩﺕ ﻫﺎﻱ ﺍﻛﺘﺴﺎﺑﻲ ﺧﻮﺩ ﻋﻤﻞ میکند ، ﭘﺲ ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﺗﺎﻥ ﺑﻪ ﻛﺴﻲ ﻛﻪ ﺭﺍﻩ ﻳﺎﻓﺘﻪ ﺗﺮ ﺍﺳﺖ ، ﺩﺍﻧﺎﺗﺮ ﺍﺳﺖ.💢


💯آب جوشی که سیب زمینی🥔را نرم می‌کند، همان آب جوشی است که تخم مرغ 🍳را سفت می‌کند.

🔻مهم نیست چه شرایطی پیرامون ماست، مهم این است درون خود چه داریم...‼️
باید بدانیم تنها فرمول خوشحالی این است:

✅زیاد خودتو خسته نکن روی اصولت کار بکن به عنوان مثال👇👇

💯استاد ما میفرمود آقای طلبه میدونید چرا اگر هم بحثی شما چیزی به شما بگویید ممکنه سریع واکنش نشان بدی و عصبانی بشوی ولی اگر من استاد یا مسئول چیزی به شما بگوییم ولو ناحق باشی چیزی نمیگویی؟؟

✅علت عصبانیتت روی هم بحثی ات اینه که تو اول در یک عملیات سریع ذهنی میگویی این که مثل منه،هم سن منه،هم کلاسی منه.....بعد عصبانی میشوی علت عصبانیت تکبر حالا شما بیا هی روی عصبانیت کار بکن کار خوبیه ولی باید شاکله را درست کرد و علت اینکه روی من عصبانی نمیشوی اینکه شما منو بالاتر از خودت میدانی و معترفی که تو از همه لحاظ از من پایین تری ولی اونجا تو اول خودتو بالا میبینی بعد رویش عصبانی میشوی 

🔶همینطور عصبانیت ما نسبت به زن و بچه و...

  • مهدی آقابزرگی شاره
۲۴
آذر


🔸علامه مجلسی فرمودند :
شب جمعه مشغول مطالعه بودم، به این دعا رسیدم
 بسم الله الرحمن الرحیم،

 🔸الْحَمْدُ لله مِنْ اَوَّلِ الدُّنْیا اِلی فَنائِها 
وَ مِنَ الآخِرَه اِلی بَقائِها, اَلْحَمْدُاللهِ عَلی کُلِّ نِعْمَه، اَسْتَغْفِرُالله مِنْ کُلِّ ذَنْبٍ وَ اَتُوبُ اِلَیْه، وَ هُوَ اَرْحَمُ الرّاحِمینَ 

🔸بعد یک هفته مجدد خواستم ، آنرا بخوانم، که در حالت مکاشفه از ملائکه ندایی شنیدم ،  که ما هنوز از نوشتن ثواب قرائت قبلی فارغ نشده ایم...
 
قصص العلماء، ص 80

  • مهدی آقابزرگی شاره
۲۱
آذر

♦️عقل چیست ؟؟؟!♦️

✅یکی از اصحاب امام صادق علیه السّلام می گوید از آن حضرت پرسیده شد :

مَا الْعَقْلُ ؟؟؟! قَالَ : مَا عُبِدَ بِهِ الرّحْمَنُ وَ اکْتُسِبَ بِهِ الْجِنَانُ قَالَ : قُلْتُ : فَالّذِی کَانَ فِی مُعَاوِیَةَ ؟! فَقَالَ : تِلْکَ النّکْرَاءُ تِلْکَ الشّیْطَنَةُ وَ هِیَ شَبِیهَةٌ بِالْعَقْلِ وَ لَیْسَتْ بِالْعَقْلِ.

عقل چیست ؟؟؟!
فرمود : چیزی است که به وسیله ی آن خداوند پرستش می شود و بهشت بدست می آید
آن شخص می گوید : گفتم :
پس آن چه که معاویه داشت چه بود ؟!
فرمود : آن نیرنگ است و شیطنت و شبیه به عقل است ولی عقل نیست.

📚 منبع : اصول کافى : ج 1

🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹

  • مهدی آقابزرگی شاره