حقیقت جو

در محور توحید گفتن و نوشتن و خواندن

حقیقت جو

در محور توحید گفتن و نوشتن و خواندن

۷ مطلب با موضوع «یقینیات مشترک» ثبت شده است

۲۱
تیر

سخنان کوتاه تربیتی (بنی آدم اعضای یکدیگرند)

97

1. سعدی:

بنی آدم اعضای یکدیگرند که در آفرینش ز یک گوهرند
چو عضوی به درد آورد روزگار دگر عضوها را نماند قرار
تو کز محنت دیگران بی غمی نشاید که نامت نهند آدمی

2. قرآن کریم:

مَنْ قَتَلَ نَفْسًا بِغَیْرِ نَفْسٍ أَوْ فَسادٍ فِی اْلأَرْضِ فَکَأَنَّما قَتَلَ النّاسَ جَمیعًا وَ مَنْ أَحْیاها فَکَأَنَّما أَحْیَا النّاسَ جَمیعًا. (مائده: 32)

هر کس، فردی را بدون ارتکاب قتل یا فساد در روی زمین بکشد، چنان است که گویی همه انسان ها را کشته و هر کس انسانی را از مرگ رهایی بخشد، چنان است که گویی همه مردم را زنده کرده است.

3. پیامبراعظم صلی الله علیه و آله

مَثَلُ الْمُؤمِنینَ فی تَوادِّهِمْ وَ تَراحُمِهِمْ وَ تَعاطُفِهِمْ مَثَلُ الْجَسَدِ: اذَا اشْتَکی مِنْهُ عُضْوٌ تَداعی لَهُ سائِرُ الْجَسَدِ بِالسَّهَر وَ الْحُمّی.

مَثَل مؤمنان در دوستی و ابراز رحمت و عاطفه به یکدیگر، مثل پیکر است. هر گاه عضوی از آن دردمند شود، دیگر اعضای پیکر، با بی خوابی و تب، با آن عضو هم دردی می کنند.

4. ابوالحسن خرقانی:

اگر از ترکستان تا به در شام، کسی را خاری در انگشت شود، آن از آنِ من است. همچنین [اگر] از ترک تا شام، کسی را قدم در سنگ آید، زیان آن مراست و اگر اندوهی در دلی است، آن دل از آنِ من است... . کاشکی حساب همه خلق با من بکردی تا خلق را به قیامت حساب نبایستی دید. کاشکی عقوبت همه خلق مرا کردی تا ایشان را دوزخ نبایستی دید.

6. مهاتما گاندی:

هیچ تقوایی وجود ندارد که هدفش یا محتوایش، تنها خوش بختی و آسایش یک فرد باشد. ما همه اعضای خاندان بزرگ بشری هستیم. ممکن است که بشریت هزاران اتاق را اشغال کرده باشد، ولی همه آنها به یکدیگر مربوط است.

7. جبران خلیل جبران

درخشان ترین تن پوشت را دیگری بافته است؛ گواراترین خوراکت همان است که بر میز دیگری می خوری؛ آسوده ترین بسترت در خانه دیگری است. حال مرا بگو چگونه می توانی خویش را از آن دیگر شخص جدا دانی؟

8. برتراند راسل:

نوع بشر چنان به صورت یک خانواده درآمده است که ما نمی توانیم سعادت خود را جز از راه تأمین سعادت دیگران تأمین کنیم. اگر می خواهیدخود خوشبخت باشید، باید راضی شوید به اینکه دیگران را نیز خوشبخت ببینید.

9. اقبال لاهوری:

نه افغانیم و نی ترک و تتاریم چمن زادیم و از یک شاخساریم
تمییز رنگ وبو بر ما حرام است که ما پرورده یک نوبهاریم

10. صائب تبریزی:

تار و پود عالم امکان به هم پیوسته است عالمی را شاد کرد آن کس که یک دل شاد کرد

پیوسته است سلسله موج ها به همخود را شکسته هر که دل ما شکسته است

ز رفتن دگران خوش دلی، از این غافلکه موج ها همه با یکدگر در آغوشند

11. سیدعلی صیدی تهرانی:

دلم به دوستی عالَمی گرفتار است به کار هر که شکستی رسد، به کار من است
  • مهدی آقابزرگی شاره
۱۱
تیر

💜💦💜💦💜💦💜💦💜

برخی والدین امروزی، خود نیاز به تربیت دارند !!!

در منزل دوستی که پسرش دانش‌آموز ابتدایی بود و داشت تکالیف درسی‌اش را انجام میداد بودم

زنگ منزل را زدند و پدر بزرگ خانواده از راه رسید. 
پدربزرگ با لبخند، یک جعبه مداد رنگی به نوه اش داد و گفت: این هم جایزۀ نمرۀ بیست نقاشی‌ات.

پسر ده ساله، جعبۀ مداد رنگی را گرفت و تشکر کرد 
و چند لحظه بعد گفت: 
بابا بزرگ
باز هم که از این جنس‌های ارزون قیمت خریدی 
الان مداد رنگی‌های خارجی هست که ده برابر این کیفیت داره.

مادر بچه گفت: 
می‌بینید آقاجون؟ 
بچه‌های این دوره و زمونه خیلی باهوش هستند. 
اصلا نمی‌شه گولشون‌زد و سرشون کلاه گذاشت.

پدربزرگ چیزی نگفت. 

برایشان توضیح دادم که این رفتار پسر بچه نشانۀ هوشمندی نیست، 
همان طور که هدیۀ پدربزرگ برای گول زدن نوه‌اش نیست.

و این داستان را برایشان تعریف کردم 

آن زمان که من دانش‌آموز ابتدایی بودم، 
خانم بزرگ گاهی به دیدن‌مان می‌آمد و به بچه‌های فامیل هدیه می‌داد، 
بیشتر وقت‌ها هدیه‌اش تکه‌های کوچک قند بود.

بار اول که به من تکه قندی داد

 یواشکی به پدرم گفتم: این تکه قند کوچک که هدیه نیست

پدرم اخم کرد و گفت: خانم بزرگ شما را دوست دارد 
هر چه برایتان بیاورد هدیه است، 

وقتی خانم بزرگ رفت، 
پدر برایم توضیح داد که در روزگار کودکی او، قند خیلی کمیاب و گران بوده و بچه‌ها آرزو می‌کردند که بتوانند یک تکه کوچک قند داشته باشند.

 خانم بزرگ هنوز هم خیال می‌کند که قند، چیز خیلی مهمی است.

بعد گفت: ببین پسرم
قنددان خانه پر از قند است،

 اما این تکه قند که مادرجان
داده با آنها فرق دارد، 
چون نشانۀ مهربانی و علاقۀ او به شماست. 
این تکه قند معنا دارد ، 
آن قندهای توی قنددان فقط شیرین هستند 
اما مهربان نیستند.

وقتی کسی به ما هدیه می‌دهد، 
منظورش این نیست که ما نمی‌توانیم، مانند آن هدیه را بخریم، 
منظورش کمک کردن به ما هم نیست. 
او می‌خواهد علاقه‌اش را به ما نشان بدهد 
می‌خواهد بگوید که ما را دوست دارد 
و این، خیلی با ارزش است.

 این چیزی است که در هیچ بازاری نیست 
و در هیچ مغازه‌ای آن را نمی‌فروشند.

چهل سال از آن دوران گذشته است و من هر وقت به یاد خانم بزرگ و تکه قندهای مهربانش می‌افتم، 
دهانم شیرین می‌شود، 
کامم شیرین می‌شود، 
جانم شیرین می‌شود.....


ﻫﻤﻪ ﻣﯽ ﺗﻮﺍﻧﻨﺪ ﭘﻮﻟﺪﺍﺭ ﺷﻮﻧﺪ ﻭﻟﯽ ﻫﻤﻪ ﻧﻤﯽ ﺗﻮﺍﻧﻨﺪ "ﺑﺨﺸﻨﺪﻩ "ﺷﻮﻧﺪ؛
ﭘﻮﻟﺪﺍﺭﯼ ﯾﮏ ﻣﻬﺎﺭﺗﻪ ﻭ ﺑﺨﺸﻨﺪﮔﯽ ﯾﮏ ﻓﻀﯿﻠﺖ

ﻫﻤﻪ ﻣﯽ ﺗﻮﺍﻧﻨﺪ ﺩﺭﺱ ﺑﺨﻮﺍﻧﻨﺪ ﺍﻣﺎ ﻫﻤﻪ " ﻓﻬﻤﯿﺪﻩ " ﻧﻤﯽ ﺷﻮﻧﺪ؛ ﺑﺎﺳﻮﺍﺩﯼ ﯾﮏ ﻣﻬﺎﺭﺗﻪ ﺍﻣﺎ ﻓﻬﻤﯿﺪﮔﯽ ﯾﮏ ﻓﻀﯿﻠﺖ

ﻫﻤﻪ ﯾﺎﺩ ﻣﯽ ﮔﯿﺮﻧﺪ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﮐﻨﻨﺪ ﺍﻣﺎ ﻫﻤﻪ ﻧﻤﯽ ﺗﻮﺍﻧﻨﺪ ﺯﯾﺒﺎ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﮐﻨﻨﺪ؛
ﺯﻧﺪﮔﯽ ﯾﮏ ﻋﺎﺩﺗﻪ ﺍﻣﺎ ﺯﯾﺒﺎ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﮐﺮﺩﻥ ﯾﮏ ﻓﻀﯿﻠﺖ...

زندگی آرامم آرزوست... 🌹

💜💦💜💦💜💦💜💦💜

  • مهدی آقابزرگی شاره
۱۹
خرداد

🌷🌷🌷
فشار قبر چیست؟

بخونید خیلی جالبه
    

استادالهی قمشه ای، فیلسوف بزرگ جهانی اینگونه می گوید:

 مرگ واقعی چگونه است وفشار قبر چیست؟
آیا فشار قبر واقعیت دارد؟
 
استادالهی قمشه ای

جدا شدن روح از بدن هنگام مرگ قطعی ، در کسری از ثانیه انجام میشود . این لحظه چنان سریع اتفاق می افتد که حتی کسی که چشمانش لحظه مرگ باز است فرصت بستن آن را پیدا نمیکند . یکی از شیرین ترین تجربیات انسان دقیقا لحظه جدا شدن روح از جسم میباشد . یه حس سبک شدن و معلق بودن .

بعد از مرگ اولین اتفاقی که می افتد این است که روح ما که بخشی از آن هاله ذهن است و در واقع آرشیو اطلاعات زندگی دنیوی اوست شروع به مرور زندگی از بدو تولد تا لحظه مرگ میکند و تصاویر بصورت یک فیلم برای روح بازخوانی میشود . شاید گمان کنیم که این اتفاق بسیار زمان بر است . زمان  در واقع قرارداد ما انسانهاست . این ما هستیم که هر دقیقه را 60 ثانیه قرارداد میکنیم . اما زمان در واقع فراتر این تعاریف است . 
 

با مرور زندگی ، روح اولین چیزی که نظرش به آن جلب میشود،  وابستگیهای انسان در طول زندگی میباشد . برخی از این وابستگی ها در زمان حیات حتی فراموش شده بود ولی در این مرحله دوباره خودنمایی میکند .میزان وابستگی دنیوی برای هرکس متغیر است .
روح از بین خاطراتش وابستگی های خود را جدا میکند . این وابستگی ها هم مثبت است هم منفی . مثلا وابستگی به مال دنیا یک وابستگی منفی و وابستگی مادر به فرزندش هم نوعی دلبستگی و وابستگی مثبت محسوب میشود . ولی به هرحال وابستگی ست . 

این وابستگی ها کششی به سمت پایین برای روح ایجاد میکند که او را از رفتن به سمت هادی یا راهنما جهت خروج از مرحله دنیا باز میدارد . یعنی روح بعد از مرگ تحت تاثیر دو کشش قرار میگیرد . یکی نیروی وابستگی از پایین و دیگری نیروی بشارت دهنده به سمت مرحله بعد . اگر نیروی وابستگی ها غلبه داشته باشد باعث میشود روح تمایل پیدا کند که دوباره وارد جسم گردد . چون توان دل کندن از وابستگی را ندارد و دوست دارد دوباره آن را تجربه کند . به همین جهت روح به سمت جسم رفته و تلاش میکند جسم مرده را متقاعد کند که دوباره روح را بپذیرد . فشاری که به "روح" وارد میشود جهت متقاعد کردن جسم خود در واقع همان فشار قبر است. 

این فشار به هیچ وجه به جسم وارد نمیشود . چون جسم دچار مرگ شده و دردی را احساس نمیکند . پس فشار قبر در واقع فشار وابستگی هاست و هیچ ربطی ندارد که شخص قبر دارد یا ندارد . این فشار هیچ ربطی به شب زمینی ندارد و میتواند از لحظه مرگ شروع گردد . 
یکی از دلایل تلقین دادن به فرد فوت شده در واقع این است که به باور مرگ برسد و سعی در برگشت نداشته باشد .
بعد از مدتی روح متقاعد میشود که تلاش او بیهوده است و فشار قبر از بین میرود .
 

وابستگی ها باعث میشود که روح ، شاید سالها نتواند از این مرحله بگذرد .   بحث روح های سرگردان و سنگین بودن قبرستانها بدلیل همین وابستگی هاست . گاهی تا سالها فرد فوت شده نمیتواند وابستگی به قبر خود و جسمی که دیگر اثری از آن نیست را رها کند . 
به امید اینکه بتوانیم به درک این شعر برسیم:
         
دنیا همه هیچ و کار دنیا همه هیچ
ای هیچ برای هیچ بر هیچ مپیچ ...
 بگذار و بگذر
ببین و دل مبند
چشم بینداز و دل مباز
که دیر یا زود باید گذاشت و گذشت ...
نگذارید گوشهایتان گواه چیزی باشد که چشمهایتان ندیده، نگذارید زبانتان چیزی را بگوید که قلبتان باور نکرده...
"صادقانه زندگی کنید"

ما موجودات خاکی نیستیم که به بهشت میرویم. ما موجودات بهشتی هستیم که از خاک سر برآورده ایم...
 

  • مهدی آقابزرگی شاره
۱۶
خرداد

💐شعری بسیار زیبا و پر معنا با تمام حروف الفبا برای خدا👌👌💐

(ا) الا یا ایها الاول به نامت ابتدا کردم
(ب) برای عاشقی کردن به نامت اقتدا کردم
(پ) پشیمانم پریشانم که بر خالق جفا کردم
(ت) توکل بر شما کردم بسویت التجا کردم
(ث) ثنا کردم دعا کردم صفا کردم
(ج) جوانی را خطا کردم زمهرت امتناع کردم
(چ) چرایش را نمیدانم ببخشا که خطا کردم
(ح) حصارم شد گناهانی که آنجا در خفا کردم
(خ) خداوندا تو میدانی سر غفلت چه هاکردم
(د) دلم پر مهر تو اما چه بی پروا گناه کردم
(ذ) ذلالم داده ای اکنون که بر تو اقتدا کردم
(ر) رهت گم کرده بودم من که گفتم اشتباه کردم
(ز) زبانم قاصر از مدح و کمی با حق صفاکردم
(س) سرم شوریده میخواهی سرم از تن جدا کردم
(ش) شدی شافی برای دل تقاضای شفا کردم
(ص) صدا کردی که ادعونی خدایا من صدا کردم
(ض) ضعیف و ناتوانم من به در گاهت ندا کردم
(ط) طلسم از دل شکستم من که جادو بی بها کرد
(ظ) ظلمت نفس اماره که شکوه بر صبا کردم
(ع) علیمی عالمی بر من ببخشا که خطا کردم
(غ) غمی غمگین به دل دارم که نجوا با خدا کردم
(ف) فقیرم بر سر کویت غنی را من صدا کردم
(ق) قلم را من به قرآن کریمت مقتدا کردم
(ک) کتابت ساقی دلها قرائت والضحی کردم
(گ) گرم از درگهت رانی نمی رنجم خطا کردم
(ل) لبم خاموش و دل را با تکاثر آشنا کردم
(م) مرا سوی خود آوردی از این رو من صفا کردم
(ن) نرانی از درگهت یا رب که الله راصدا کردم
(و) ولی را من تو می دانم تورا هم مقتدا کردم
(ه) همین شعرم به درگاهت قبول افتد دلم را مبتلا کردم
(ی) یکی عبد گنهکارم اگرعفوم کنی یارب غزل را انتها کردم

  • مهدی آقابزرگی شاره
۱۰
خرداد

در تاریخ جهان چه کسانی بیشترین تعداد انسانهای بی گناه را کشته اند؟


1⃣ هیتلر
🔸او یک مسیحی بود که فقط در جنگ جهانی دوم ۵۰ تا ۵۵ میلیون انسان را کشته است. اما رسانه ها هیچ وقت مسیحیان را تروریست خطاب نمیکنند!!

2⃣ ژوزف استالین، مشهور به "عمو جو"
🔸او 20 میلیون انسان را قتل عام کرد که 14.5 میلیون نفر آنها از گرسنگی مردند!
 آیا او مسلمان بود؟؟

3⃣ مائو تسه تونگ (چینی)
🔸او بین 14 تا 20 میلبون نفر را قتل عام کرد.
آیا او مسلمان بود؟؟

4⃣ بنیتو  ماسولینی (ایتالیایی)
🔸او 400 هزار نفر را کشت!
آیا او مسلمان بود؟؟

5⃣ محاصره اقتصادی که توسط جرج_بوش در عراق اعمال شد
🔸تنها 1میلیون و 200 هزار کودک در عراق کشته شدند! 
آیا جرج بوش مسلمان بود؟؟

6⃣ جنگ جهانی اول: 17 میلیون کُشته (عامل آن غیر مسلمانان)

7⃣ جنگ جهانی دوم : 50-55 میلیون کشته (عامل آن غیر مسلمانان)

8⃣ بمباران اتمی ناکازاکی و هیروشیما ۴۵۰ هزار کشته (عامل آن غیر مسلمانان)

9⃣جنگ ویتنام، بیش از 5 میلیون کشته (عامل آن غیر مسلمانان)

🔟 جنگ در بوسنی/ کوزوو، بیش از 500 هزار کشته (عامل آن غیر مسلمانان)

1⃣1⃣ جنگ عراق، تاکنون ۲ میلیون کشته (عامل آن غیر مسلمانان)

2⃣1⃣ افغانستان، عراق، فلسطین، میانمار (توسط راهبان!) و ...که همچنان ادامه دارد (به دست غیر مسلمانان)

3⃣1⃣ در کامبوج 1975-1979، حدود 3 میلیون کشته (بدست غیر مسلمانان)

◀ در جنگهای میان مسلمانان هم براساس اسناد منتشر شده از سوی خود غربیها، عامل تحریک و ادامه جنگها جهان استکبار بوده است.

✔ تصور کنید که رسانه ها هرگز این افراد و کشورها را تروریست نمی نامند!! 


🔷 اما علیرغم این آمارهای گویا، امروز اکثر غیرمسلمانان از شنیدن کلمه «جهاد» وحشت میکنند.

🔹«جهاد» واژه ای قرآنی است که ریشه ای عربی دارد. «جهاد» یعنی مبارزه علیه شر و بدی برای دستیابی به خیر و عدالت. جهاد به معنی کشتن انسانهای بی گناه نیست.

🔹تفاوت در این است که ما در جهاد، مقابل شر می ایستیم، نه در کنار آن.


👈 آیا حقیقتاً  مسألۀ مشکل ساز،  اسلام  است؟؟؟


✅ هیچ یک از سلاح های کشتار جمعی و تهاجمی، توسط مسلمانان اختراع نشده

✅ و هیچ یک از گروه های نظامی که به اصطلاح، «تروریستان مسلمان» نامیده میشوند توسط سازمانهای اسلامی تأسیس نشدند. طالبان درست مانند داعش توسط غرب پدید آمدند

✳ «مسلمانان، تروریست نیستند و تروریستها هم مسلمان نیستند» 
✳ این اصول دوگانه باید منتشر شود.


منبع : گزارشگر تاریخ

 

  • مهدی آقابزرگی شاره
۰۱
خرداد

تئوری سوسک!!

داستانی در این رابطه وجود دارد
که منسوب به "ساندار پیچای" است.
"ساندار پیچای"،یک مهندس و مدیر
اجرایی هندی تبار در حوزه فناوری
اطلاعات است که از دهم آگوست ۲۰۱۵
به عنوان مدیر عامل اجرایی شرکت
"گوگل"انتخاب شد.
این داستان را "ساندار" در سخرانی
خود در گوگل بیان کرده است و
"تئوری سوسک در توسعه شخصی"
از آن نشأت می گیرد:

در یک رستوران،یک "سوسک"
ناگهان از جایی پر میزند و بر روی
یک خانم می نشیند.
آن خانم از روی ترس شروع به فریاد
میکند.
وحشت زده بلند میشود و سعی ‌میکند
با پریدن و تکان دادن دست هایش،
"سوسک" را از خود دور کند.
واکنش او مُسری بود و افراد دیگری هم
که سر همان میز بودند وحشت زده
میشوند.
بالاخره آن خانم موفق می شود
سوسک را از خود دور کند.
"سوسک" پر میزند و روی خانم دیگری
نزدیکی او می نشیند.
این بار نوبت او و افراد نزدیکش میشودکه همین حرکت ها را تکرار کنند!
"پیشخدمت" به سمت آنها می‌دود تا کمک کند.
در اثر واکنش های خانم دوم،این بار ًسوسک" پر میزند و روی"پیشخدمت"می نشیند.
پیشخدمت محکم می ایستد و به رفتار سوسک بر روی لباسش نگاه میکند.زمانی که مطمئن میشود،"سوسک" را با انگشتانش میگیرد و به خارج
رستوران پرت میکند.

در حالی‌که قهوه‌ام را مزه مزه
میکردم، شاهد این جریان بودم 
و ذهنم درگیر این موضوع شد.
آیا "سوسک" باعث این رفتارِ
"هیستریک" شده بود؟
اگر اینطور بود، چرا "پیشخدمت" دچار
این رفتار نشد؟
چرا او تقریباً به شکل ایده آلی این مسئله را حل کرد،بدون اینکه آشفتگی ایجاد کند؟

این "سوسک" نبود که باعث این نا آرامی و ناراحتی خانم ها شده بود،
بلکه عدم توانایی خودشان در برخورد
با "سوسک" موجب ناراحتیشان
شده بود.

من فهمیدم این فریاد پدرم،همسرم
یا مدیرم بر سر من نیست که موجب
ناراحتی من می شود،بلکه ناتوانی من
در برخورد با این مسائل است که من
را ناراحت میکند.

این ترافیک بزرگراه نیست که من
را ناراحت میکند، این ناتوانی من در
برخورد با این پدیده ‌است که موجب
ناراحتیم میشود.

من فهمیدم در زندگی نباید"واکنش"
نشان داد،بلکه باید "پاسخ" داد.
آن خانم‌ها به اتفاق رخ داده "واکنش"
نشان دادند،در حالیکه "پیشخدمت"،
"پاسخ" داد.
"واکنش" ها همیشه غریزی هستند
در حالی‌که "پاسخ" ها همراه با تفکرند!

این مفهوم مهمی در فهم زندگی
است.
آدمی که خوشحال است به این
خاطر نیست که همه چیز در زندگیش
درست است؛
او به این خاطر خوشحال است که
"دیدگاهش" نسبت به مسائل درست
است....!!

  • مهدی آقابزرگی شاره
۲۳
فروردين

 

 

 

 

 

وسعت جهان، عظمت خداى بى کران

اگر با سرعت نور حرکت کنیم...
( سرعت نور در هر ثانیه سیصد 
هزار کیلومتر است . )
۱ ثانیه بعد به ماه می‌رسیم ؛ ۸ دقیقه و ۳۰ ثانیه بعد به خورشید می‌رسیم؛ ۲۰۰۰ سال زمان لازم است تا از کهکشان راه شیری خارج شویم ؛

و ۲ میلیون و ۵۰۰ هزار سال طول می‌کشد تا به «آندرومیدا» ، نزدیک ترین کهکشان مارپیچی به راه شیری برسیم !!
آیا ما در این عالم تنها هستیم ؟؟؟
( ألم یعلم بأن الله یرى_آیا انسان نمى داند که خدا مى بیند) 

  • مهدی آقابزرگی شاره