حقیقت جو

در محور توحید گفتن و نوشتن و خواندن

حقیقت جو

در محور توحید گفتن و نوشتن و خواندن

۷ مطلب در آبان ۱۳۹۹ ثبت شده است

۲۳
آبان


انشاء یک کودک با موضوع ازدواج
نام : بابک

کلاس :دوم دبستان

موزو انشا : عزدواج!

هر وقت من یک کار خوب می کنم مامانم به من می گوید بزرگ که شدی برایت یک زن خوب می گیرم.

تا به حال من پنج تا کار خوب کرده ام و مامانم قول پنج تایش را به من داده است.

حتمن ناسرادین شاه خیلی کارهای خوب می کرده که مامانش به اندازه استادیوم آزادی برایش زن گرفته بود. ولی من مؤتقدم که اصولن انسان باید زن بگیرد تا آدم بشود ، چون بابایمان همیشه می گوید مشکلات انسان را آدم می کند.

در عزدواج تواهم خیلی مهم است یعنی دو طرف باید به هم بخورند. مثلن من و ساناز دختر خاله مان خیلی به هم می خوریم.

از لهاز فکری هم دو طرف باید به هم بخورند، ساناز چون سه سالش است هنوز فکر ندارد که به من بخورد ولی مامانم می گوید این ساناز از تو بیشتر هالیش می شود.

در زدواج سن و سال اصلن مهم نیست چه بسیار آدم های بزرگی بوده اند که کارشان به تلاغ کشیده شده و چه بسیار آدم های کوچکی که نکشیده شده. مهم اشق است !

اگر اشق باشد دیگر کسی از شوهرش سکه نمی خواهد و دایی  مجید هم از زندان در می آید

من تا حالا کلی سکه جم کرده ام و می خواهم همان اول قلکم را بشکنم و همه اش را به ساناز بدهم تا بعدن به زندان نروم.

مهریه و شیر بلال هیچ کس را خوشبخت نمی کند.

همین خرج های ازافی باعث می شود که زندگی سخت بشود و سر خرج عروسی دایی مجید با پدر خانومش حرفش بشود.

دایی  مجید می گفت پدر خانومش چتر باز بود.. خوب شاید حقوق چتر بازی خیلی کم بوده که نتوانسته خرج عروسی را بدهد. البته من و ساناز تفافق کرده ایم که بجای شام عروسی چیپس و خلالی نمکی بدهیم. هم ارزان تر است ، هم خوشمزه تراست تازه وقتی می خوری خش خش هم می کند!

اگر آدم زن خانه دار بگیرد خیلی بهتر است و گرنه آدم مجبور می شود خودش خانه بگیرد. زن دایی مجید هم خانه دار نبود و دایی مجید مجبور شد یک زیر زمینی بگیرد. میگفت چون رهم و اجاره بالاست آنها رفته اند پایین! اما خانوم دایی مجید هم می خواست برود بالا! حتمن از زیر زمینی می ترسید. ساناز هم از زیر زمینی می ترسد برای همین هم برایش توی باغچه یک خانه درختی درست کردم. اما ساناز از آن بالا افتاد و دستش شکست. از آن موقه خاله با من قهر است.

قهر بهتر از دعواست. آدم وقتی قهر می کند بعد آشتی می کند ولی اگر دعوا کند بعد کتک کاری می کند بعد خانومش می رود دادگاه شکایت می کند بعد می آیند دایی مجید را می برند زندان!

البته زندان آدم را مرد می کند.عزدواج هم آدم را مرد می کند، اما آدم با عزدواج مرد بشود خیلی بهتر است!

این بود انشای من
.
😄😄😄😄😄😄‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂


✋😅 

  • مهدی آقابزرگی شاره
۲۰
آبان

*⭕اصلاح نگرش به امر بمعروف و نهی از منکر* 

🔽 گاهى ما امر به معروف و نهى از منکر مى‏ کنیم،
 ولى نه تنها به این اصل ارزش نمى‏ دهیم بلکه ارزشش را پایین مى‏ آوریم.

 🔽 الآن در ذهن عامه مردم، به چه مى‏ گویند امر به معروف و نهى از منکر؟ 
یک مسائل جزئى، نمى‏ گویم مسائل نادرست (بعضى از آنها نادرست هم هست)، 
ولى اینها وقتى در کلّش واقع شود زیباست. 

🔽 مثلًا اگر امر به معروف و نهى از منکرِ کسى فقط این باشد که آقا! این انگشتر طلا را از دستت بیرون بیاور، این در جاى خودش درست است، حرف درستى است
 اما نه اینکه انسان هیچ منکرى را نبیند جز همین یکى، جز مسأله ریش، جز مسائل مربوط به مثلًا کت و شلوار.

🔽 یکى از آقایان مى‏ گفت: 
شخصى را دیدم که درباره شخص دیگرى خیلى قُر مى‏ زد.
دیدم در حد تکفیر و تفسیق، درباره او عصبانى است. 

🔽 گفتم: مگر او چه کرده که تو او را این قدر بد مى‏ذدانى (یک آدم بد ملعون جهنمى)؟ 

گفت: آخر او «لب بر گردون پیرهن آدمیه» یعنى پیراهنش یقه‏ دار است (خنده حضار). 

🔽 حال وقتى که نهى از منکر ما در این حد بخواهد تنزل کند، ما این اصل را پایین آورده‏ ایم، حقیر و کوچک کرده‏ ایم. 

🔽 آن آمر به معروف و ناهى از منکرهایى که در کشور سعودى هستند، آبروى امر به معروف و نهى از منکر را برده‏ اند؛ 

فقط یک شلّاق به دست گرفته که کسى مثلًا [کعبه یا ضریح پیغمبر را] نبوسد. این دیگر شد نهى از منکر!.

🔽 ولى حسین - علیه السلام - را ببینید! 
امر به معروف و نهى از منکر، کار او بود از بیخ و بن.
 به تمام معروفهاى اسلام نظر داشت و فهرست مى‏ داد، و نیز به تمام منکرهاى جهان اسلام.

🔽 مى‏ گفت: اولین و بزرگترین منکر جهان اسلام خود یزید است: «فَلَعَمْرى مَا الْامامُ الَّا الْعامِلُ بِالْکِتابِ، الْقائِمُ بِالْقِسْطِ وَ الدّائِنُ بِدینِ الْحَقِّ» 
:  امام و رهبر باید خودش عامل به کتاب باشد، خودش عدالت را بپا دارد و به دین خدا متدیّن باشد.

🔽  آنچه را که داشت، در راه این اصل در طبق اخلاص گذاشت. 
به مرگ در راه امر به معروف و نهى از منکر زینت بخشید، به این مرگ شکوه و جلال داد . 
◀️ مجموعه آثار استاد شهید مطهرى ؛ ج‏17 ؛ ص157-

 

  • مهدی آقابزرگی شاره
۲۰
آبان

*⭕عصر نفاق* 

🔻هر چه بشر بدوى‏ تر و از تمدن دورتر بوده و در درجات پایین‏تر زندگى مى‏ کرده است، از صراحت بیشترى برخوردار بوده است؛ 

🔻یعنى آنچه که در درون داشته است از فکر و احساسات و عواطف و از رغبات و بى‏ میلى‏ها و از مهربانیها و خشمها و از ایمانها و بى‏ ایمانى‏ها، هر چه داشته است همان را ظاهر مى‏ کرده است؛

 🔻هر چه بشر پیش رفته و تکامل پیدا کرده است (نمى‏ خواهم بگویم خود این نوعى تکامل است ولى از تبعات تکامل است) قدرتش بر تصنع هم - که نفاق نوعى تصنع است - افزایش پیدا کرده است؛ 

🔻کما اینکه اگر ما مردم عصر خودمان را با صدر اسلام مقایسه کنیم نفاق هزاران درجه بیشتر شده است.

 🔻یک وقتى من با خودم فکر مى‏ کردم که اساساً اگر عصر ما را از نظر انسانى بخواهند ارزیابى کنند نه از نظر صنعتى، اگر یک جنبه انسانى را بخواهند ملاک و مشخِص عصر و زمان ما قرار بدهند، باید بگویند عصر نفاق. 

*🔻اگر بگویند در عصر ما بزرگترین ماشینى‏ که ابتکار و اختراع شده است چه ماشینى‏ است؟*                                       *به نظر من ماشین قلب حقایق است، اینکه بشر این‏همه توانایى پیدا کرده است که حقایق را وارونه جلوه بدهد.*
◀ مجموعه آثار استاد شهید مطهرى ؛ ج‏25 ؛ ص204- با ویرایش جزئی-  

  • مهدی آقابزرگی شاره
۲۰
آبان

*⭕رابطه علم و ایمان (دین )*

✅ علم و ایمان دو رکن از ارکان اساسى انسانیّت انسان است.

✅ علم به ما روشنایى و توانایى مى‏ بخشد و ایمان عشق و امید و گرمى، 

✅ علم ابزار مى‏ سازد و ایمان مقصد،
 ✅علم سرعت مى‏ دهد و ایمان جهت،
 
 ✅ علم توانستن است و ایمان خوب خواستن ،
✅ علم مى‏ نمایاند که چه هست و ایمان الهام مى‏ بخشد که چه باید کرد،

 ✅ علم انقلاب برون است و ایمان انقلاب درون، 
✅ علم جهان را جهان آدمى مى‏ کند و ایمان روان را روان آدمیّت مى‏ سازد،

✅ علم وجود انسان را به صورت افقى گسترش مى‏ دهد و ایمان به شکل عمودى بالا مى‏ برد،

 ✅ علم ، طبیعت ساز است و ایمان انسان ساز.
✅ هم علم به انسان نیرو مى‏ دهد، هم ایمان، 

✅ امّا علم نیروى منفصل مى‏ دهد و ایمان نیروى متّصل.

 ✅ علم زیبایى است و ایمان هم زیبایى است.
 ✅ علم زیبایى عقل است و ایمان زیبایى روح، 
✅ علم ، زیبایى اندیشه است و ایمان زیبایى احساس. 
✅ هم علم به انسان امنیّت مى‏ بخشد و هم ایمان. 

✅ علم ، امنیّت برونى مى‏ دهد و ایمان ، امنیّت درونى.
✅ علم در مقابل هجوم بیماریها، سیلها، زلزله‏ ها، طوفانها ایمنى مى‏ دهد 

✅ و ایمان در مقابل اضطرابها، تنهایی ها، احساس بى‏ پناهیها، پوچ‏ انگاریها. 

✅ علم جهان را با انسان سازگار مى‏ کند و ایمان ، انسان را با خودش.

◀ مجموعه آثار استاد شهید مطهرى ؛ ج‏2 ؛ ص33-29-با ویرایش جزئی-

 

  • مهدی آقابزرگی شاره
۱۹
آبان


✅ سخنان تاریخی آیت الله جوادی آملی درباره "دیاثت سیاسی"
 

🔹اردیبهشت ۹۵ و در اوج تبلیغات دروغین دولتی ها و اصلاح طلبان مبنی بر اینکه "امضای کری تضمین است" و "با برجام ایران بهشت میشود" آیت الله جوادی آملی (حفظه الله) در دیدار با محمدرضا عارف که به نمایندگی از اصلاح طلبان با ایشان دیدار کرده بود، بحث مهم و معناداری را پیرامون تعبیر "دیوث سیاسی" مطرح کردند که در رسانه ها بازتاب فراوانی داشت، چون مرجع این تعبیر کاملا مشخص بود.

🔹با توجه به اینکه بعد از خبر پیروزی بایدن در امریکا، اصلاح طلبان مجددا زمزمه امتیاز دادن به امریکا را شروع کرده اند، بازخوانی سخنان تاریخی آیت الله جوادی در این باره ضروری است:

🔹"فقیهان شیعه، در ابواب قضاء، حدود و شهادات، بر اساس روایات معتبر امامان معصوم علیهم السلام احکام متعددی برای «دیوث» و «دیاثت» مطرح کرده اند. همانطور که در کتاب شریف مجمع البحرین آمده در اصطلاح ایشان، «دیوث» به مرد بى غیرتی گفته می شود که مردان بیگانه را بر همسرش وارد مى‌کند. دیاثت از گناهان کبیره است به گونه ای که در روایتی از وجود مقدس رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم آمده است که دیوث بوى بهشت را استشمام نمى‌کند. امام صادق علیه السلام نیز مى‌فرماید: «بهشت بر دیوث حرام است.»  از این رو، شهادت دیوث نیز در محاکم شرعی پذیرفته نیست.

🔹در فرهنگ قرآنی غیرت را سه عنصر معرفت، هویت و غیرزدایی تشکیل می دهند؛ غیرزدایی به این معنا است که اجازه ندهیم بیگانه به حریم ما نفوذ کند و خودمان هم در کار دیگران تجسس نکنیم. بیگانه را در حریم خود راه دادن و وارد حریم غیر شدن با غیرت سازگار نیست. با وجود این همه منابع غنی در داخل کشور، واردات برخی کالاها که در کشور امکان تولید آن وجود دارد، دلیلی جزء سوء مدیریت و در برخی موارد بی غیرتی ندارد... کسانی که راه نفوذ بیگانگان را درفضای اقتصادی و یا سیاسی به روی کشور می گشایند از غیرت اقتصادی و یا سیاسی برخوردار نبوده و دیوث هستند."

  • مهدی آقابزرگی شاره
۱۹
آبان

*♦️اصلى که ضامن بقاى اسلام است‏*

🔻 امر به معروف و نهى از منکر یگانه اصلى است که ضامن بقاى اسلام است؛
 به اصطلاح، *علت مُبقیه* است. 

*اصلًا اگر این اصل نباشد، اسلامى نیست. رسیدگى کردن دائم به وضع مسلمین است.* 

🔻آیا یک کارخانه بدون بازرسى و رسیدگى دائمى مهندسین متخصص که ببینند چه وضعى دارد، قابل بقاست؟

 🔻اصلًا آیا ممکن است یک سازمان همین‏طور به حال خود باشد، 
هیچ درباره‏ اش فکر نکنیم و در عین حال به کار خود ادامه دهد؟ ابداً. 

🔻جامعه هم چنین است. یک جامعه اسلامى این‏طور است بلکه صد درجه برتر و بالاتر. 

🔻شما کدام انسان را پیدا مى‏ کنید که از پزشک بى‏ نیاز باشد؟

 یا انسان باید خودش پزشک بدن خود باشد یا باید دیگران پزشک باشند و او را معالجه کنند:
متخصص چشم، متخصص گوش و حلق و بینى، متخصص مزاج، متخصص اعصاب.

🔻انسان همیشه انواع پزشکها را درنظر مى‏ گیرد براى آنکه اندامش را تحت نظر بگیرند، ببینند در چه وضعى است. 

🔻آنوقت جامعه نظارت و بررسى نمى‏ خواهد؟! جامعه رسیدگى نمى‏ خواهد؟!
 آیا چنین چیزى امکان دارد؟! ابداً.

*🔻حسین بن على علیه السلام در راه امر به معروف و نهى از منکر یعنى در راه اساسى ترین اصلى که ضامن بقاى اجتماع اسلامى است کشته شد؛* 

*🔻در راه آن اصلى که اگر نباشد، دنبالش متلاشى شدن است،* 
*دنبالش تفرّق است، دنبالش تفکّک و از میان رفتن و گندیدن پیکر اجتماع است.*
 بله، این اصل این مقدار ارزش دارد.

🔻 آیات قرآن در این زمینه بسیار زیاد است. 
قرآن کریم بعضى از جوامع گذشته را که یاد مى‏ کند و مى‏ گوید:اینها متلاشى و هلاک شدند، تباه و منقرض شدند،                    مى‏ فرماید:
 به موجب اینکه در آنها نیروى اصلاح نبود، نیروى امر به معروف و نهى از منکر نبود، حس امر به معروف و نهى از منکر در میان این مردم زنده نبود.
◀️ مجموعه‏ آثاراستادشهیدمطهرى، ج‏17، ص: 236-235

  • مهدی آقابزرگی شاره
۱۰
آبان

*⭕️آزادى و دموکراسى در قاموس اسلام و غرب* 

🔽 در تاریخ مى‏ نویسند :         کوروش وقتى که وارد بابِل شد با این که خودش دین دیگرى داشت (مدعى‏ اند که حتى خدا پرست هم بود) ولى مردم را در دینشان آزاد گذاشت .

🔽 یعنى بت‏ پرست‏ها را در بت‏ پرستى، فرضا چوب پرست‏ها را در چوب پرستى و حیوان پرست‏ها را در حیوان پرستى آزاد گذاشت و گفت هر که هر کار مى‏ خواهد بکند، من کارى به او ندارم. 

🔽 در معیار غربى کوروش یک مرد آزادیخواه است، 

همچنان که مى‏ گویند یکى از ملکه‏ هاى انگلستان (شاید ملکه ویکتوریا) وقتى که به هند رفت و مى‏ خواست به یکى از بتخانه‏ ها وارد شود، به احترام آن بتخانه اگر دیگران جلوِ صحن آن بتخانه کفشها را در مى‏ آوردند او از سر کوچه کفشها را درآورد که من مى‏ خواهم به عقیده انسانها احترام بگزارم.

🔽 ولى ابراهیم خلیل چه کرد؟ آیا ابراهیم خلیل به این عقیده، که اینها عقیده نیست زنجیر است، به این زنجیرهایى که عادات سخیف بشر به دست و پاى او بسته است احترام گزارد؟

 🔽 خیر، بلکه رفت بتها را در خلوتى شکست، تبر را هم به گردن بت بزرگ انداخت، 

اول این فکر را در مردم القاء کرد- عملا یا قولا- که این بت بزرگتر کوچکترها را زده، کشته و خرد کرده است، 

🔽 کارى کرد که همین امر منشأ تفکر در مردم بشود، به خود باز آیند،

*به تعبیر قرآن: فَرَجَعوا الى‏ انْفُسِهِمْ‏ یعنى به خود باز آمدند.*

 ابراهیم آنها را به خودآگاهى رساند، خودآگاه و خود شناسا شدند، فکر کردند.

🔽 با معیارهاى غربى کار ابراهیم خلیل بر ضد اصول آزادى و دموکراسى بوده، چرا؟ 

زیرا مى‏ گویند تو چه کار دارى، هر کار دلشان بخواهد انجام مى‏ دهند.

🔽 اما با منطق واقع و حقیقت، ابراهیم به این وسیله غل و زنجیرها را از گردن یک ملت باز کرد و رهایشان کرد.

🔽 احترام به بشر و حیثیت ذاتى بشر ایجاب مى‏ کند که این زنجیرها را که به دست خود بسته است باز کنیم نه اینکه چون بشر به دست خود بسته است پس لازم الاحترام است.

🔽 ما عمل ابراهیم بت‏ شکن و موسى که گوساله سامرى را آتش زد  و عمل رسول خدا را که بتها را شکست و دور ریخت تصویب مى‏ کنیم 

🔽 نه عمل کورش یا ملکه انگلستان و یا دولت انگلستان را که به بت‏ پرست‏ها اجازه بتخانه مى‏ دهد و نام این عمل زشت را آزادى‏خواهى و دموکراسى‏ مى‏ گذارد. 

اینها از لحاظ سیاست به مفهوم امروز صحیح است اما از لحاظ بشریت غلط است.


 ◀️ مجموعه آثار استاد شهید مطهرى (آینده انقلاب اسلامى ایران)، ج‏24، ص: 348-347- ج‏20 ؛ ص553-  با تلخیص و ویرایش جزئی-.

  • مهدی آقابزرگی شاره